کاروان

زنده به گور

استاد گفت : گمانم تو از تبار عرب هایی نه ترک!

بعد به صورتم با عینکش نگاهی انداخت و با اثبات

بیضی بودن چهره ام صحت گفتارش را تکمیل

کرد .

 

چه فرقی میکرد بالاخره من  من بودم : انسان !

 

به همسرم گفتم : از این به بعد منو با  هویت

 

عربی ام بشناسید استاد گفت !

 

همسرم گفت : ای وای خدا ......... عرب !

 

بعد با خنده بلندی به بچه ها گفت : زود باشین

 

باغچه را بکنید اینو زنده به گور کنیم . عرب

 

جاهلی دخترها را بعداز تولد زنده بگور می

 

کردند .....................................................


+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٧:٤٢ ‎ب.ظ ; ۱۳٩۱/۳/۱٢

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir