رو در رو
رو در رو
خیره در برابرش می ایستم
قبل از هر سخنی ..... خبردار !
میجووم کلمات را غارتگرانه
حروف سرکش را
- تک تک میکنم خوار .........!
قرقره می کنم در گلوی مسدود غار
اشکال تیز و بران آویزان از دار .
در دهانی شور
میسوزد زبانی زار ..........!
××××
تف میکنم به روبرو
مزه سکوت را
- به ناچار ....
که از دو حفره ی چشمانم
می رویند غنچه های خار !
از شیارهای شکسته آینه
در برابر دیده ی تار ...................
×××××