کاروان

آزاد چون انتخاب

کفش های خودمو میگم نه کفش های میرزانوروزو !

یک سال پیش توی یک رودروایستی برام کادو خرید . روز زن بود . منم نخواستم دلشو بشکنم و بگم به دلم نچسبید . فقط گفتم : دستت دردنکنه ! هنوز به پا نکرده در فکراین بودم که چطوری تا کهنه شدنشان تحمل داشته باشم و از شرشان خلاص بشم .

مدل بالایی داشت و بسیار بادوام بود .  وقتی فروشنده ضمانت چندساله کرد بی اختیارگفتم :ای خدا ... چرا قلبم ناجور می زند؟

گفت : بار اولت نیست ! تو از اولین روز زندگیمان گفتی قلبم ناجور می زند !

 

                     ..........

+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ۱۱:۱٤ ‎ق.ظ ; ۱۳٩۱/٢/٢٧

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir