کاروان

آفتابکاران جنگل

سر اومد زمستون ... شکفته بهارون

گل سرخ خورشید بازآمدو شب شدگریزون!

کوهها لاله زارن ... لاله ها بیدارن

تو کوهها دارن گل - گل -گل آفتابو میکارن

توی کوهستون اون دلش بیداره

تفنگ و گل و گندم ... اون داره میاره

توی سینه اش جان - جان - جان

یه جنگل ستاره داره جان جان

یه جنگل ستاره داره ..............

لبش خنده نور

دلش شعله شور

صداش چشمه و یادش آهوی جنگل دور !

 



+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٢:۳۳ ‎ق.ظ ; ۱۳٩۱/۱/٢

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir