حرف های آخرین سال
باید از انسان ها گریزان
و از سایه شان بترسم !
باید به سوی پلنگان و شیران رفتن را بیاموزم!!
رام بودن را از آدم ها یاد گرفتم
و اهلی شدم
تا چون خران بارکش
بار غیر انسانی شان را بردارم .....
.......... از این که به یک زندگی دروغین دارم ادامه می دهم از خودم و از دست خودم بیزارم . باید باب سلیقه دیگران زندگی کنم و این برایم بزرگترین عذاب همیشگی است .
انگار دراین دنیای کوچک پست
نباید پرنده باشم
به سبکبالی پرواز .......................
از این که به یک زندگی دروغین دارم ادامه می دهم از دست خودم و تنها از دست خودم شاکی ام . باید باب سلیقه دیگران زندگی کنم و این برایم بزرگترین عذاب همیشگی بوده است .
هیچوقت آرامش واقعی نداشتم .
آرامش حقیقی را در کودکی از دست دادم و حالا در پی آرامشی کوچک تنها به دنیای هنر رو کرده ام .
فقط دنیای هنر............
نقاشی .....................
شعر و داستان نوشتن و موسیقی ...........
با اینهاست که واقعا احساس می کنم نفس می کشم ..................... دیگر هیچ !!