کاروان

پیوند

من نمی خواهم که سر سایم به آستان کسی

از جنونش سر به آستانه تو می شکنم !

با تو من شاید که پیوندی به خودیافته ام

در قماری این چنینم زندگی را باخته ام.

عشق ما هم من  تو را آتش زده

آتش ات را خاموش شعله اش سر می کشم !

این چنین می سوزم و بس کن دگر

من نمیخواهم سرا ... زندگی ات نالان کنم !

به  هنر تا به ابد و ابد را به هنر

بسته ام سخت گره ... زندگی و عشق را   !

 





+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ۳:٢٥ ‎ب.ظ ; ۱۳٩٠/۱٢/۱٦

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir