بغض زمانه
.......... روزگار دلپذیری بود . همه چیزش خوب و دوست داشتنی و از طراوت و صداقت می درخشید . از کائنات صدای مرغ ملکوت می آمد و در جان های خسته هیجان و شور می آفرید .
روزگار غریبی بود ! دلها برای هم می تپید و
نبض هستی میزد .
اما حیف ! بازهم روزگاری ست ..........
غریب نه ! اما عجیب هست . باید باور کنی !!
مرغ ملکوت را از دار زندگی آویخته اند ... حنجره
اش را بریده و از آن صدای شوم جغدان را طنین
افکن کرده اند ..........................................
بغض جهان می ترکد !!!!!!!!!!!!!!
+
کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٢:٥٥ ب.ظ ; ۱۳٩٠/۱٢/۱٦