کاروان

جایتان خالی ...

دیروز جمعه ،  زدیم به کوهی آشنا . در خیالم با قدم های تو ره میسپردم و با نگاه تو به همه جا چشم می دوختم  . در امتداد جاده ی خاکی و سنگلاخی ،  آبهای آبی گون دریا تا قله موج میزد و روی جوانه های نورسته شبنم میشد و شکوفه میداد . از زنجیری گسستم که خاک و آب را فریب داده بود .................................

اما از تو نگسستم یگانه !

 

 

 

+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٤:٠٠ ‎ب.ظ ; ۱۳٩٢/۱/۱٠

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir