کاروان

پنجم دیماه ...

درست همین دیروز بود که رفتی

دی ماهی سرد و جانسوز

راست میگفتی که تنها نخواهم بود

شغالانی آمدند برای دریدن سهم تو

که قانون نوشته بود بر پیشانی من ، غلط !

تنهایی دریده ام را می آورم به سرزمین تو

 فقط تو میتوانی مرهم زخمهایم باشی

دیشب در خواب دم صبح

گفتی این سخن را 

تابحال ندیده بودم گریه ات را

که عجز میدانستی برای ما


من را ببخش !

می آیم ... می آیم به خاک پاک تو

 

 

 

 

 


+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ۱٢:٠٤ ‎ب.ظ ; ۱۳٩۱/۱٠/٦

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir