کاروان

آیری بیر سحر ...................

مردم یک دروغ محکم و زورمند را بریک راست کمخون ترجیح می دهند .

 

مردم بی چیز همیشه جوانمردند .

 

خطایی که روی به حقیقت زنده دارد بارورتر از حقیقت مرده است .

 

زندگی  غم انگیز نیست ، ساعت های غمناکی دارد .

 

دلیرباش !

تازمانی که چشم های وفاداری با ما اشک می ریزند زندگی به رنج کشیدن می ارزد .

 

بهترین شان از همه بدتر بود . زیرا درست به همان علت با قاطعیت بیشتری هنرمند را زیر سرپوش محبت نادان خود خفه می کردند ، با خلوص نیت می کوشیدند نبوغ را خانگی کنند ، پائینش بیاورند ، شاخ و برگش را بزنند ، هموارش کنند ، عطر بر آن بپاشند تا جایی که دیگر همطراز حساسیت شان ، خودپسندی شان و ابتذال محیط شان گردد .........................

 

این مردم همین که گلی را ببینند یک فکر بیش ندارند آن این که در گلدانش بگذارند یا پرنده را در قفس کنند و از انسان آزاد یک نوکر بسازند .

 

 

برگرفته از رمان چهارجلدی " ژان کریستف " ترجمه م . آ به آذین

 

 

+   کبرا پورپیغمبر ( آذر ) ; ٧:۱۳ ‎ق.ظ ; ۱۳٩۱/٦/۳٠

design by macromediax ; Powered by PersianBlog.ir