آذر
یک جرعه از سوپ داغ را خودم میخورم بعدا یک جرعه به دهان تو میگذارم . میگویی : این نوستالوژی خانوادگی منو داغون کرده . تو هم که بریدی ! اینم از همه بدتر !! از کی تا بحال اهل افطار و روزه شدی ؟ می خندم و شانه بالا می اندازم . میدانم اگر الف را بگم باید ب و پ و غیره را تا آخر بگم ... مانند بازجوها چشمت را تنگ کرده ای به بشقاب سوپ که گل سرخ رنگ پریده ی آن از زیر قاشق گاهی هویدا میشه . میگم خسته ام ولم کن . خسته شدم از آن همه ادعاهای واهی که منو به هیچ نرساندند که هیچ ، هیچ های ناباورم را از دستم گرفتند . میگی : سوادت کم شده از بس نشستی رمان خواندی و از عالم و آدم بریدی . تنم رفته رفته داغ میشود و عرق می ریزد از تیره پشتم به سرازیری بدنم ... میگم که دوست دارم برگردم به کودکی ام ... به نوجوانی ام که آرامش درونم در آن دوران بود . مرا با دنیای بزرگان کاری نیست و نمیخوام پا به دنیای ناآشنای آنها بگذارم . دیدی که خودت . شاهدی چطور مانند یک جهود منو دزدیدند و کالبد شکافی ام کرذند و تک تک اعضایم رابه خودشان پیوند زدند . در حالی که گروه خونی من با اونا متفاوت بود و نگرفت . آنوقت مرده ی منو تحویل من دادند . این مرده سالها رو دست من ماند و جایی برای دفنش جز درونم پیدا نکردم . تو که خبر نداشتی این مرده چطوری گاهی از من بیرون میزنه و منو خوف زده میکنه از نگاه بی جانش ...میدونی باهاش چکار کردم ؟ با مقداری رنگ و قلم پدرشو در آوردم ... براش دل کشیدم و نگاهش را براق کردم و آدمش کردم بطوری که منو از من نشناخت . منی که خودم او بودم ! حالا او منم : نشسته ام برابر تو در برابرت !! می خندی و به پشت دستم میزنی آرام . سوپ میریزد روی دست دیگرم . میدانی که داغی اش چندان سوزناک نیست . میگم : لودگی نکن بذار عبادتم با ریاضتم تکمیل بشه . حواسم را منحرف به گذشته نکن . می بینی که با دستاویزی ساده خودم را از چنگ سیم های خاردار و براده های آهنی رها کرده ام .ببین روحم را ، مجروح هست و خونین ... میگویی : با نخوردن و تشنگی را متحمل شدن ؟ توی این گرما که خشکت میکنه ؟؟ نه ! تو آدم بشو نیستی . همش لجبازی و کارهای کودکانه ات را تکرار میکنی و هر رفتارت را به تعبیر و تفسیر دلخواه خودت توجیه میکنی ... کاری نکن از چشمم بیفتی و توی چشمم می خندی . با سه گاه می خوانی : بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد بس که خون دل از چشم انتظار چکید اشکی بی وقفه از گونه ام می غلتد و ترک لبهایم را میسوزاند!
Design By : Pars Skin |