آذر

این همه باران نبارد 

بهار هم نیاید

از یاد خشک و خالی تو 

در گردوغبارسنگین خفقان 

گل قرمز رز می روید برای من !

 

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/٢٢ساعت ٤:٠٤ ‎ب.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 پشت پنجره ها 

با من همفکرند

به هم می ریزند گاهی

ابرهای زمستان  ! 

 

 

  

نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱٩ساعت ۱٠:٠٢ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

چمدان خالی را 

پر کرده ام از دفتر اشعارم 

قلب آن می تپد برای رفتن !

 

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱٩ساعت ۸:٥٩ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

تنها پرنده ای که 

از این سرا پر کشید و رفت

زندگی بود ! 

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱٩ساعت ۸:٥۳ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

چشمهایم باز شده است

به حقیقت بیداری

دلتنگ تو هست 

خوابش کنی !

 

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱٩ساعت ۸:٤٩ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

 

تنهائی ام

شبیه صدای قدم های تو هست 

که نیامده برمی گردد !

 

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱٦ساعت ۸:٠۸ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

بعد از آن همه خستگی جان دادن ها

شهر خمیازه می کشد 

زیر مسلسل باران !

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱٦ساعت ٧:٥٤ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

" سرو " به من گفت 

تو هیچوقت تعظیم نکن 

ما  خَم  می شویم 

در برابر "  او  "  !

 

 


 

نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱٤ساعت ۸:۱٧ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

 

هوش از سرم پریده و 

در خانه خالی تفکر 

استبداد آزادی است !

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱٤ساعت ۱٢:۳٩ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

 

 

ادبیات را

غنی سازی میکنم 

با حذف دوستت دارم  ...

تو بیش از حد مست شدی !

 

 

نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱۳ساعت ۸:۳٤ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

 

تبعید می کنم 

خود را 

به سینه گرم تو 

با زمستان در افتاده ام !

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱۳ساعت ٧:۳٥ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱٢ساعت ۸:٠٢ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


تو  نیا ... 

من انقلاب کنم 

حکومت " تو " آغاز شود !

 

 


 

 

نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱۱ساعت ٩:٠٢ ‎ب.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

یادش بخیر آن روزها

فقط یک روز 

گلی منقلب رویید 

از دهان دود آلود ژ-3  

دهان من از آن روز

بوی " شعر " داد  !

 

نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱۱ساعت ٧:٥۳ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

 با من می جنگد و

به تو می رسد آخر

زنی که ...  !



نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/٩ساعت ۳:٥٩ ‎ب.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


" کوبانی "

از دست داعش آزاد میشود ...

 

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/٩ساعت ۳:٤٠ ‎ب.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

دلم ویران است 

کاش زمین بلرزد و 

این ویرانه آباد شود ! 

 

 

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/٩ساعت ۳:۱۳ ‎ب.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

 

 

 

نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/٩ساعت ٧:٢٦ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

دستان تو هر صبح

لباس خواب را

از تن شعرهایم در می آورد ! 

 

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۸ساعت ٩:٤٦ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

سرمای رفتن

پاهایم را بیحس کرده و  

خورشید زندگی   

با احساسم بیهوده بازی می کند ...

 

 

 

 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/٧ساعت ٧:٢٠ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

دیباچه تمام سروده های من 

فقط نام تو هست 

مثل بسم الله الرحمن الرحیم 

بالای سر آیه های قرآن ...

 

 

نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/٤ساعت ٧:٥۸ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()


 

در سرزمین اشعار من 

زن دلاور

داستان نمی گوید

همه را شبها بخواباند

شیر نمی زاید 

دستها و پاها را بلرزاند  

" شعر " میسازد 

دلها را میلرزاند ! 


نوشته شده در ۱۳٩۳/۱۱/۱ساعت ۱۱:۳٤ ‎ق.ظ توسط کبرا پورپیغمبر ( آذر ) نظرات ()



Design By : Pars Skin